کد خبر: 24581
تاریخ انتشار: ۱۰ آذر ۱۴۰۴ - ۲۱:۵۳
image-20251201215243-1.jpeg

ریحانه‌سادات ساداتی آرمکی نیز یکی از نوجوانان ایرانی بود که سرانجام در یک عملیات تروریستی، در شرایطی که همراه خانواده خود حضور داشت، به شهادت رسید.

به گزارش پایگاه خبری پیام خانواده؛ زهرا اسکندری: تاریخ ایران سرشار از نام زن‌ها، مردان، کودکان و جوانانی است که برای دفاع از کشور، جان خود را ایثار کرده‌اند. ریحانه‌سادات ساداتی آرمکی نیز یکی از نوجوانان ایرانی بود که با وجود سن کم، باورهای عمیق دینی و روحیه‌ای فراتر از دوران نوجوانی داشت. او با اعتقاد کامل به مفهوم شهادت زندگی می‌کرد و سرانجام در یک عملیات تروریستی، در شرایطی که همراه خانواده خود حضور داشت، به شهادت رسید؛ حادثه‌ای که بار دیگر ماهیت رژیم صهیونیستی را آشکارتر کرد.

پدر ریحانه، سید مصطفی، از دانشجویان موفق رشته فیزیک هسته‌ای و از پژوهشگران حوزه انرژی بود؛ فردی که پس از سال‌ها تحصیل و پژوهش، به‌عنوان استاد راهنما و فعال پژوهشی در دانشگاه فعالیت داشت.

مادر او، فهیمه، نیز پیش‌زمینه فرهنگی و خانوادگی مشترکی با همسرش داشت و هر دو از خانواده‌هایی بودند که سابقه ایثارگری در آنها وجود داشت.

این پیشینه مشترک، ساختاری را شکل داد که در آن گفت‌وگوهای خانوادگی، مباحث آموزشی، ارزش‌های اخلاقی و مبانی تربیتی نقش مهمی در فضای خانه داشت.

در چنین محیطی، ریحانه در سال‌های نخست زندگی با ترکیبی از صمیمیت خانوادگی و انضباط رفتاری بزرگ شد و از همان دوران طفولیت ویژگی‌هایی همچون کنجکاوی، جدیت و علاقه به مطالعه در او تقویت شد.

ریحانه ارتباط عاطفی نزدیک و قوی با مادربزرگ‌های خود داشت. مادربزرگش تأکید داشت که نام «ریحانه» نشانه‌ای از مهربانی و لطافت است و همین نگاه عاطفی، برای خود ریحانه نیز اهمیت پیدا کرد.

از سوی دیگر، حضور مداوم خانواده گسترده در رویدادهای مذهبی، شب‌نشینی‌ها و مناسبت‌ها باعث می‌شد ریحانه از کودکی در فضایی جمعی و اجتماعی رشد کند؛ فضایی که به او تعامل، همکاری و مشارکت را می‌آموخت.

ریشه‌دار شدن مسیر آگاهی با نخستین گام‌های ریحانه در «مهدیارشو»

در سال‌های ابتدایی نوجوانی، ریحانه در دوره‌های «مهدیارشو» شرکت کرد؛ دوره‌هایی آموزشی با محوریت شناخت امام زمان (عج) و موضوعات معرفتی.

یکی از توصیه‌های مربی که می‌گفت: «علم و آگاهی باید به دیگران منتقل شود»، نقطه عطفی در رفتار ریحانه بود. همین جمله ساده، انگیزه‌ای شد تا او به راه‌اندازی یک کانال مجازی فکر کند؛ اقدامی که برای نوجوانی در این سن، نشان‌دهنده رشد سواد رسانه‌ای و توانایی برنامه‌ریزی فردی است.

کانال او در پایان پاییز ۱۴۰۲ فعال شد و نخستین پستش را با نام حضرت زهرا (س) آغاز کرد.

در شب یلدای سال ۱۴۰۲، مراسمی در خانه مادربزرگ پدری برگزار شد. ریحانه با دقت، سادگی سفره را ثبت کرد و در کانالش با هشتگ «نه به تجمل‌گرایی» منتشر کرد.

از تحلیل این رفتار می‌توان نتیجه گرفت که او علاوه بر گرایش دینی، نسبت به پیامدهای سبک زندگی تجملی نیز حساسیت داشت؛ موضوعی که امروز یکی از دغدغه‌های فرهنگی جامعه محسوب می‌شود.

او پس از مراسم شب‌نشینی، صبح روز بعد در پذیرایی از مهمانان نقش فعالی داشت؛ مشارکتی که بیانگر احساس مسئولیت او در جمع‌های خانوادگی بود.

وقتی خانواده مدرسه اخلاق می‌شود

چند روز بعد، زمانی که به دلیل مشغله‌های خانوادگی نتوانست در اعتکاف حضور یابد، عصر روز آخر برای عرض سلام کوتاه به مسجد رفت. حلوایی دریافت کرد، اما بلافاصله نگران شد که شاید این خوراکی سهم معتکفین باشد.

او موضوع را از مسئول فرهنگی مسجد پرسید و پس از اطمینان از اینکه برداشتن آن اشکالی ندارد، آرام شد. این رفتار نشان‌دهنده آموزش دقیق مفاهیم حق‌الناس در خانواده او بود؛ مفهومی که در بسیاری از پژوهش‌های تربیتی از ارکان مهم شکل‌گیری اخلاق اجتماعی نوجوانان ذکر می‌شود.

ریحانه در مدرسه یکی از دانش‌آموزانی بود که ارزش زیادی برای دوستی و تعامل قائل بود. در یک مورد اختلاف ساده میان او و یکی از دوستانش، تصمیم گرفت با نوشتن یک نامه عذرخواهی و تهیه یک هدیه کوچک، رابطه را اصلاح کند.

این اقدام نه‌تنها از نظر روان‌شناسی رفتاری نشانه بلوغ عاطفی است، بلکه نشان می‌دهد او توانایی پذیرش نقش فعال در حل تعارض را داشت.

در روز برگزاری نمایشگاه دانش‌آموزی «آونگ» در مدرسه سمپاد، ریحانه برای اجرای یک برنامه گروهی چادر پوشید. مسئول برنامه از او خواست چادر را کنار بگذارد، اما به دلیل حضور نامحرم در سالن، این درخواست را نپذیرفت.

پس از اعلام موضوع به مدیریت مدرسه، مدیر از تصمیم او حمایت کرد و به او اجازه داد با همان پوشش در برنامه حضور داشته باشد. ریحانه به اصول شخصی خود پایبند بود.

خانواده‌ای که قربانی حمله رژیم صهیونیستی شد

کتابخانه‌ای کوچک اما فعال

ریحانه علاقه جدی به مطالعه داشت و کتابخانه کوچکی را ایجاد کرده بود. پدربزرگ با دیدن حجم کتاب‌های او تعجب کرد. پدر نیز توضیح داد که ریحانه بسیاری از کتاب‌ها را پس از مطالعه در اختیار دوستان و آشنایان قرار می‌دهد و سپس در کانال خود معرفی می‌کند.

کتابی درباره زندگی «فضّه»، خادمه حضرت زهرا (س)، آخرین اثری بود که تصمیم داشت همان شب در فضای مجازی معرفی کند. این روند نشان می‌داد ریحانه مطالعه را نه یک فعالیت فردی، بلکه یک کنش فرهنگی می‌دید.

در یکی از جلسات «یاران ولایت»، مربی از دانش‌آموزان خواست یک قدم کوچک اما مستمر برای ارتباط با امام زمان (عج) بردارند.

ریحانه پس از تأمل، تصمیم گرفت هر جمعه یک روایت یا حدیث درباره ایشان در کانال خود منتشر کند.

این اقدام ماهیتی فرهنگی و رسانه‌ای داشت و ریحانه از ظرفیت فضای مجازی برای ترویج محتوای دینی استفاده می‌کرد؛ رویکردی که امروز در سواد رسانه‌ای نسل نوجوان اهمیت ویژه‌ای دارد.

ریحانه و دوستش پنجشنبه‌ها به زیارت شهدای گمنام می‌رفتند. در یکی از این روزها، پسر معلولی که معمولاً مورد اذیت برخی دانش‌آموزان قرار می‌گرفت، به سمت آنها آمد.

ریحانه برخلاف بسیاری از نوجوانان، همیشه از این کودک حمایت می‌کرد. وقتی آن پسر گفت: «دعا کن من هم شبیه تو بمیرم»، هر دو دختر تحت تأثیر قرار گرفتند.

ریحانه بعدها گفت برخی انسان‌ها با وجود محدودیت‌های ذهنی درک عمیقی از مفاهیم معنوی پیدا می‌کنند.

غزه، جایی که درد، جهان را بهم وصل می‌کند

در روزهایی که تصاویر کودکان غزه در رسانه‌ها منتشر می‌شد، ریحانه دچار اندوه و درگیری ذهنی شده بود.

در کلاس، وقتی یکی از دانش‌آموزان نسبت به این تصاویر بی‌تفاوتی نشان داد، ریحانه واکنش نشان داد و گفت مسئله غزه «موضوعی صرفاً اعتقادی نیست، بلکه مسئله‌ای انسانی و اخلاقی است». او نسبت به عدالت جهانی و مسائل انسانی حساسیت داشت‌.

آسمان تهران در سوگ فرزندان علم و ایمان

صبح روز جمعه، یک روز پیش از آغاز حمله رژیم صهیونیستی به تهران، ریحانه سادات ساداتی در حالی در منزل تنها مانده بود که والدینش برای دیدار اقوام به شهرستان رفته بودند. او به‌دلیل آمادگی برای امتحانات و همچنین آماده‌سازی هدایای عید غدیر که برای دوستانش تهیه کرده بود، از همراهی با خانواده صرف‌نظر کرده بود. با وقوع نخستین انفجار و انتشار صدای شدید آن، ریحانه سادات با اضطراب از خواب بیدار شد، بلافاصله با دوست خود «اسرا» تماس گرفت و اندکی بعد به منزل او رفت تا تنها نباشد.

برای آرام‌سازی فضای متشنج، اسرا او را به محوطه بیرون خانه برد و سپس برای ایجاد آرامش بیشتر، تماس تلفنی با یکی از مراکز مذهبی برقرار کرد. ساعاتی بعد سید مصطفی ساداتی و همسرش خود را به تهران رساندند و نگرانی ریحانه تا حدی کاهش یافت. آنان در آستانه عید غدیر قرار داشتند و این موضوع باعث ایجاد امیدواری در فضای خانواده شده بود. پدر خانواده از فرزندان خواست لوازم ضروری را جمع‌آوری کنند تا مانند سال‌های گذشته به منزل پدربزرگ بروند.

ریحانه سادات هنگام آماده‌سازی وسایل، به کتابخانه و وسایل شخصی خود که طی سال‌ها با دقت تهیه کرده بود، نگاهی انداخت و با اشاره به تعدد آنها از خواهرش فاطمه خواست تنها لباس‌هایی را که برای عید آماده کرده بود در ساک بگذارد. خانواده پس از جمع‌آوری وسایل به سمت منزل پدربزرگ حرکت کردند. در آنجا نیز شرایط اضطراب‌آمیز ناشی از انتشار لحظه‌به‌لحظه اخبار حملات اسرائیل ادامه داشت و تلفن همراه در اختیار همه اعضای خانواده قرار داشت. انتشار خبر شهادت تعدادی از فرماندهان کشور، نگرانی ریحانه را افزایش داده بود، اما پس از گوش‌دادن به پیام رهبری، وضعیت روحی او تا حدودی آرام شد.

با آغاز عملیات «وعده صادق» و پرتاب موشک‌های جمهوری اسلامی ایران به سمت سرزمین‌های اشغالی، ریحانه سادات با امیدواری تحولات را دنبال می‌کرد. او تصاویر منتشرشده از عملیات را در کانال شخصی خود بازنشر کرده و درباره توان دفاعی ایران اظهار نظر می‌کرد. ریحانه تا آخرین ساعات عملیات بیدار ماند و تحولات منتشرشده از سوی رسانه‌ها را پیگیری کرد. آخرین مطلبی که پیش از شهادت منتشر کرد، تصویری از شلیک موشک‌ها همراه با متنی درباره عملیات ایران بود. دقایقی پس از انتشار این پیام، او به‌همراه خانواده به شهادت رسید.

در شب عید غدیر، خانواده طبق معمول در منزل پدربزرگ گرد هم آمده بودند. ریحانه با لباس جدید و فاطمه با روسری سبز حضور داشتند. پس از صرف شام، تماس تلفنی برای سید مصطفی برقرار شد و او اعلام کرد باید برای انجام مأموریتی از منزل خارج شود. شوخی‌های اعضای خانواده درباره احتمال شهادت، باعث نگرانی ریحانه شد و او این موضوع را از پدرش پرسید.

پدر برای آرام‌کردن فرزندش پاسخ منفی داد، اما هنگام خروج به همسرش توصیه کرد اعضای خانواده شب را در منزل والدین او یا در منزل پدربزرگ بگذرانند. پدربزرگ نیز با بدرقه‌ای همراه با خواندن قرآن، سید مصطفی را راهی کرد.

ساعاتی بعد، در حالی که مادر و فرزندان به منزل والدین فهیمه خانم رفته بودند، خبر وقوع انفجار در یک منزل مسکونی در منطقه نارمک منتشر شد. این حادثه منجر به شهادت تمام اعضای حاضر در آن خانه شد؛ از جمله سید مصطفی ساداتی، همسرش فهیمه مقیمی، ریحانه سادات ۱۴ ساله، فاطمه سادات ۱۰ ساله، سید علی ۴ ساله و والدین فهیمه مقیمی.

حدود دو هفته بعد و در مراسم تشییع خانواده شهید ساداتی، حضور پسربچه معلولی که در کنار تابوت ریحانه سادات نشسته و بر مزار او عزاداری می‌کرد، توجه حاضران را جلب کرد.

خانواده‌ای که قربانی حمله رژیم صهیونیستی شد

خانواده بهشتی

شهید سید مصطفی ساداتی، پدر خانواده

از دانشمندان صنعت هسته‌ای کشور و دارای روحیه‌ای اجتماعی، پرتلاش و متعهد به خانواده بود. رفتار مقید به دیدارهای خانوادگی و تعلق خاطر به طبیعت از ویژگی‌های شخصیتی او معرفی شده است. بنا بر گزارش‌ها، به‌دلیل توانمندی علمی، مدت‌ها تحت رصد سرویس‌های اطلاعاتی رژیم صهیونیستی قرار داشته است.

شهیده فهیمه مقیمی، مادر خانواده

او معلم معارف اسلامی، فردی آرام، دارای برنامه‌ریزی منظم و متعهد به تربیت فرزندان بود. تغییر رشته تحصیلی‌اش در مقطع کارشناسی ارشد به الهیات، با هدف ارتقای کیفیت آموزش مفاهیم دینی به دانش‌آموزان انجام شده بود.

شهیده ریحانه سادات ساداتی، ۱۴ ساله

از شاخص‌ترین ویژگی‌های او پایبندی به حجاب و نماز اول وقت بود. با وجود رعایت کامل پوشش اسلامی، در رشته‌هایی مانند دوچرخه‌سواری، والیبال، اسکیت و سنگ‌نوردی فعالیت داشت. توان علمی او موجب شد بدون آمادگی قبلی در آزمون ورودی مدارس استعدادهای درخشان پذیرفته شود. کتابخانه شخصی‌اش شامل حدود ۵۰۰ جلد کتاب بود. آخرین پیام منتشرشده از او، دقایقی پیش از شهادت، به زبان عبری خطاب به رژیم صهیونیستی با مضمون تهدیدآمیز منتشر شده بود. «بیچاره خواهید شد»

شهیده فاطمه سادات ساداتی، ۱۰ ساله

به گفته خانواده، فردی آرام، مؤدب و صمیمی با پدربزرگ و مادربزرگ بود. علاقه ویژه‌ای به پدر داشت و به‌طور مداوم در انجام امور به او کمک می‌کرد. اهل ورزش و هنر بوده و پیش از شهادت درباره ماهیت شهادت از یکی از بستگان سؤال کرده بود.

شهید سید علی ساداتی، ۴ ساله

کوچک‌ترین عضو خانواده، با چهره‌ای بانشاط و محبوب میان اقوام شناخته می‌شد. هنگام مشاهده اخبار مربوط به کودکان غزه، واکنش‌های احساسی نشان می‌داد و در خانواده به «سردار سلیمانی» ملقب شده بود. پدرش در دعاهای خود از خدا می‌خواست فرزندانش از سرداران آینده اسلام باشند.

شهید حمید مقیمی و شهیده ربابه عزیزی، پدربزرگ و مادربزرگ

شهید حمید مقیمی، جانباز جنگ تحمیلی و برادر شهید حسن مقیمی، از چهره‌های شناخته‌شده در خانواده بود. وی فردی باایمان، مخترع، وطن‌دوست و دارای علاقه جدی به فرهنگ شهادت معرفی شده است. ربابه عزیزی، مادر فهیمه مقیمی، نیز فردی متعهد به فرائض دینی، صبور و دوری‌کننده از غیبت توصیف شده است.

کتاب «ریحانه سادات» نوشته ناهید رحیمی و با تصویرگری سعید شمس در ۴۸ صفحه از انتشارات کتابک منتشر شده است.

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
9 + 9 =

آخرین‌ها